کنترل خشم - هلر

ساخت وبلاگ

الحَمْدُ للهِ رَبِّ العَالَمِينَ،أَمَرَ عِبَادَهُ بِالتَّسَلُّحِ بِالعِلْمِ،وَالتَّخَلُّقِ بِخُلُقِ الحِلْمِ،وَالعَيْشِ فِي ظِلالِ الأَمْنِ والسِّلْمِ، وَأَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ الكَبِيرُ المُتَعَالُ، حَثَّنَا عَلَى حُسْنِ الأَقوَالِ والأَفعَالِ، ونَهَانَاعَنِ الغَضَبِ وسُرعَةِ الانفِعَالِ،وَأَشْهَدُ أَنَّ سَيِّدَنَا وَنَبِيَّنَا مُحَمَّداً عَبْدُ اللهِ وَ رَسُولُهُ،    أَكثَرُ النَّاسِ صَبْراً وَأَوسَعُهمْ صَدْراً، وأَغزَرُهمْ عِلْماً وَ أَعظَمُهمْ حِلْماً - صَلَّى الله عَلَيهِ وَ سَلَّم-    وَعَلَى آلِهِ وَصَحْبِهِ، وَعَلَى كُلِّ مَنِ اهتَدَى بِهَدْيِهِ، وَاستَنَّ بِسُنَّتِهِ إِلَى يَوْمِ الدِّيْنِ.

 

              کنترل خشم

معناي لغوي «خشم»

 «خشم» درلغت، به غضب، غيظ ، قهر، سخط، برآشفتگي و مقابل خشنودي معنا شده است.(لغت نامه دهخدا)

کلمه «غيظ» درلغت به معناي خشم يا سخت ترين خشم يا تيزي آن است (فرهنگ جامع نوين) و دراصطلاح، حالت برافروختگي و هيجان فوق العاده روحي است که پس از رويارويي با ناملايمات به انسان دست مي دهد.

کلمه «غضب» در لغت به معناي خشم گرفتن، خشمگيني، خلاف خشنودي، سخت خشم، و زرد خشم به کار رفته است. (لغت نامه دهخدا)

تمايز«حلم» و «کظم غيظ»

 «حِلم» در لغت فارسي به معناي بردباري، آهستگي نمودن، شکيبايي، صبر، مقابل غضب و تندي است. (فرهنگ فارسي معين)

و در لغت عرب، به مفهوم تأمل، تأني، درنگ، عدم شتاب در امور، حفظ نفس از هيجان غضب، معنا شده است.

لغت شناس معروف قرآن، «راغب اصفهاني» در مفردات الفاظ قرآن مي نويسد:

الْحِلْمِ ضَبْطُ النَّفْسِ عِنْدَ هَيَجَانِ الْغَضَب؛ حِلم کنترل کننده نفس از طغيان خشم است.

سپس مي گويد: از آن جا که اين حالت از عقل و خرد ناشي مي شود، گاهي حلم به معني عقل و خرد نيز به کار رفته است. (مفردات الفاظ قرآن)

تعریف خشم و عصبانیت

خشم  یک احساس است و عصبانیت یک رفتار ناشی از احساس خشم.

خشم احساسی است ناشی از ناکامی یا حس بی عدالتی همراه با تَنِش و خصومت براثر یک آسیب واقعی یا خیالی از طرف افراد دیگر یا محیط بیرون.

 خشم احساسي است که بدون شک تمام افراد در زندگي خود آن را تجربه خواهند کرد. يک احساس طبيعي که بيانگر سلامتي هر فرد است ولي اگر آن را تحت کنترل نگيريم، تبدیل به عصبانیت شده و آنگاه عصبانيت است که ما را تحت کنترل مي گيرد و باعث نتايج ويرانگر و بعضاً غيرقابل جبران خواهد شد.

بسياري از دوستيها، روابط خانوادگي، کاري و … تحت تاثير عدم توانايي فرد در کنترل خشم  به سمت ويراني کشيده مي شوند. هيچکس فردي را که در اکثر اوقات عصباني است را دوست ندارد و به عنوان همنشين خود انتخاب نخواهد کرد.

 

خشم و عصبانیت و کنترل آن(منبع: Succes.ir)

ما با احساس خشممون یکی از این۴ نوع برخورد را میتوانیم داشته باشیم :

1:عصبانیت : وقتی که ما خشم خود را بصورت رفتار پرخاشگرانه یا داد زدن و یا ناسزا گفتن و یا برخورد تند و تیز ابراز میکنیم در واقع سم و زهر داخل بدن خودمان را به بدن دیگران وارد میکنیم . این از نظر اخلاقی کاری بسیار زشت و ناپسند و شدیداَ غیر اخلاقی است. این رفتار پیامدهای بلند مدت زیادی داشته و باعث میشود خشم و کینه و دشمنی در دل اطرافیان نسبت به ما ایجاد بشود.

 

2 : فرو خوردن خشم : این برخورد با خشم بسیار ویرانگر بوده و موجب بیماریها و گرفتاریهای روانی فراوانی میشودپس به هیچ عنوان ما قرار نیست خشم خودمان را بخوریم چون خوردن خشم دقیقاَ مانند خوردن سم و زهر به داخل بدن روانی ماست.

 

3: ابراز خشم: وقتی است که ما صمیمانه و صادقانه با لحنی آرام و مودبانه موضوع ناراحت شدنمان را با طرف مقابل در میان میگذاریم.

مثال: مدتی در صف نانوایی ایستاده ایم ناگهان شخصی از راه می رسد و جلو صف قرار می گیرد ما در اینجا با لحنی آرام و مودبانه می گوییم آخر صف آنجاست.

 

۴: مدیریت خشم : این روش یک روش مفید و بسیار درست و علمی در برخورد با خشم است که استفاده از آن نیازمند آگاهی و دانایی و تا حدودی سلامت روانی میباشد، به عنوان یک تمثیل در این روش ما بجای اینکه اجازه دهیم رودخانه خروشان خشم باعث خرابی و ویرانی سازه های ما شود یک سد جلوی این رودخانه بنا می کنیم و از نیروی این آب خروشان در جهت کشاورزی یا بهبود بهتر شرایط و اوضاع استفاده میکنیم.

 

راههای مدیریت خشم چیست ؟

1ـ زمان حال خود را با خشم و عصبانیت به هدر ندهیم.

2ـ لبخند زدن : در مواقعی که بسیار عصبانی هستیم، سعی کنیم یک بار لبخند بزنیم؛ خنده استرس را کم     می کند ، فشار خون را کاهش می دهد و نیروهای دفاعی بدن را قوی تر می کند.

3ـ  خود را با دیگران مقایسه نکنیم :گاهی اوقات علت عصبانیت افراد مقایسه شان با دیگران است؛ مثلا: شخص می گوید که درآمد همکارم بیشتر از من است یا اتومبیل همسایه ام بهتر از اتومبیل من است و یا مواردی از این دست. خود را با دیگران مقایسه نکنیم.

ـ زندگی را سخت نگیریم.

ـ یاد بگیریم تا اعمال و عقاید دیگران ما را پریشان و آشفته نسازد.

ـ به خاطر داشته باشیم که دیگران حق دارند با آن چه دلخواه ماست همراه نباشند.

ـ به یاد داشته باشیم که دیگران نمی‌توانند همیشه به میل ما رفتار کنند.

ـ بیاموزیم که دنیا هرگز آن طور که ما می‌خواهیم، نخواهد بود.

ـ خود را از شر توقعاتی که از دیگران داریم نجات دهیم.

ـ از شخصی که دوستش داریم بخواهیم تا هنگام عصبانیت‌، به ما با گفتار یا اشاره‌ای توافق شده‌، هشدار دهد. مثال : («مشاوری که خشم پادشاه را کنترل کرد»گویند پادشاهی،مشاور مخصوصی داشت،که همواره او را راهنمایی می کرد، در یک جلسه خصوصی مشاور رو به پادشاه کرد و گفت خیلی زود عصبانی می شوی برای این کار باید چاره ای اندیشید. پادشاه گفت راست می گویی پس چاره ای بیندیش. مشاور در یک فرصت مناسب ، بر روی سه ورقه مطالبی نوشت و به پادشاه نشان داد، و گفت:« هر وقت خشمگین شدی و خشمت شدید شد این سه نوشته را یکی پس از دیگری به شما نشان می دهم ».

شاه پذیرفت، تا اینکه روزی، شاه بر سر موضوعی، به شدت خشمگین شد. مشاور یکی از ورقه ها را  به او داد که در آن نوشته شده بود: «خشم خود را کنترل کن تو که خدای مردم نیستی»

پس از لحظه ای ورقه دومی را به او نشان داد،که در آن نوشته شده بود: «اگر می خواهی خدا به تو رحم کند تو نیز به زیر دستانت رحم کن »

 بعد از اینکه پادشاه دو ورقه قبلی را مطالعه کرد سومی را نیز به او نشان داد،که در آن نوشته شده بود: « اگر بر ناتوان خشمگین شوی, دلیل بر این است که قوی نیستی».

با یادآوری این مطالب،پادشاه خشم خود را کنترل کرد و آرام گرفت.)

یکی از راهکارهای بسیار مهم در کنترل خشم

ـ یکی از راهکارهای بسیار مهم در کنترل خشم تلقینه و این تلقین دو شاخه داره یعنی هم باید تلقین منفی نکنیم و هم به خود تلقین مثبت کنیم. مراقب باشیم ببینیم آدمهایی که عصبانیند معمولاً این واژه را زیاد به کار  می برند من نمی تونم تحمل کنم. من اعصابم خورد میشه. من از دست او خیلی حِرسَم گرفته. من آدم عصبی هستم. وقتی هِی به خودم میگم من آدم کم تحملم، نمی تونم تحمل بکنم، عصبانیم. راستی راستی من خشمم بیشتر میشه، و به این شکل خودم را آدم عصبانی تری کرده ام. وقتی گفتم من تحمل ندارم راستی کم تحمل میشم. وقتی گفتم عصبیم من عصبی میشم.

 بنابراین اول از همه اینکه: از این پس نه با خودمان این حرف را بزنیم و نه با دیگران این مطلب را در میان بگذاریم که من آدم عصبانی هستم. در نقطه مقابل مدام به خود تلقین کنیم که من آدم خویشتن دار، پرتحمل و صبوری هستم. همین تلقین مثبت که من پرتحمل و صبورم و روز به روز صبرمن و تحمل من بیشتر میشه ما را تبدیل به آدم پرتحمل و خویشتن دار می کنه. بنابراین تلقین منفی نکنیم و به تلقین مثبت تحمل،مشغول باشیم. (مجتبی حورایی)

موقعیت‌های ایجادکنندة خشم:

قطع شدن یک کار مورد علاقه، مورد ظلم واقع شدن، مسخره یا تحقیر شدن، قرار گرفتن در معرض پرخاشگری از طرف دیگران، مورد بی‌اعتنایی یا بی‌توجهی قرار گرفتن، گول خوردن، آسیب‌دیدن از طرف دیگران (عمدی یا غیرعمدی)

 

علائم هشداردهندة بروز خشم:

افزایش ضربان قلب، افزایش فشار خون، گشاد شدن مردمک چشم، تغییر رنگ چهره (سرخ شدن یا رنگ‌پریدگی)، داغ شدن یا یخ کردن، بی‌حس شدن برخی از قسمت‌های بدن، تغییر در تنفس.

 

تا حالا شده سر موضوعي عصباني شويم و به قول معروف همه چيز را به هم بزنيم؟! در آن حالت چه کار     کرده ايم؟ غير از اين است که در اکثر مواقع در چنين شرايطي عملي را انجام  داده ايم که بعداً از کار خودمان پشيمان شده ايم؟!  بر آن شديم تا ببينيم چگونه مي توانيم بر اين قوه ي غضب خود کنترلي داشته و آن را مهار کنيم؟ با هم همراه می شویم…

 

ستايش خداي توانا در مورد كسانيكه که خشم  خود را مدیریت کنند:

خداي متعال در قرآن مي‌فرمايد: ﴿...وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ [الشوري: 37] ﴾.

و هرگاه خشمگين شوند، بيامرزند و گذشت نمايند، و بر خشم عمل نکنند!

 

عَنْ أبي هُريرةَ ﴿رَضِيَ اللهُ عَنْهُ﴾، أنَّ رَجُلاً قالَ لِلنَّبِيِّ ﴿صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَسَلَّم﴾: أَوْصِنِي.

قَالَ:لاَ تَغْضَبْ!فَرَدَّدَ مِرَارًا، قالَ:لاَ تَغْضَبْ!. رواه البخاريُّ.

از أبي هُريرةَ ﴿رَضِيَ اللهُ عَنْهُ﴾روايت شده که مردي عرض کرد يا رسول الله﴿صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَسَلَّم﴾!مرا سفارش ده به کرداري سودمند. فرمود: خشم مگير. آن مرد چند بار همين سؤال را پرسيد، و باز پيامبر فرمود: خشم مگير.

  ﴿... وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ﴾ [آل عمران: 134]

و خشم خود را فرو می‌برند و از خطاهای مردم درمی‌گذرند و خدا نیکوکاران را دوست دارد.

 نقل است که يکي از خدمتكاران زين العابدين علي بن حسين بن علي بن ابي طالب ﴿رَضِيَ اللهُ عَنْهُ﴾ ظرفي را که داراي خورش داغ بود، بر لباس زين العابدين ريخت، چون از اين جهت امام ناراحت شد، خدمتكار گفت:﴿وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ «فروخورندگان خشم»﴾. امام گفت:كَظَمْتُ غَيْظِي! «خشمم را فرونشاندم ». خدمتكار گفت:﴿وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ « در گذرندگان از مردم »﴾.امام گفت: عَفَوْتُ عَنْكَ!«از تو درگذشتم » خدمتكار گفت: ﴿وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ « خداوند نيکوکاران را دوست دارد » ﴾.

امام گفت: إِذْهَبْ فَأَنْتَ حُرٌّ لِوَجْهِ اللهِ! « برو که در راه خدا آزاد هستي.»

حضرت﴿صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَسَلَّم﴾می فرماید:لَيْسَ الشَّدِيدُ بِالصُّرَعَةِ وَلَكِنَّ الشَّدِيدَ الَّذِي يَمْلِكُ نَفْسَهُ عِنْدَ الْغَضَبِ.(مسنداحمد)فرد قوى آن كسى نيست كه هنگام كُشتى گرفتن و زورآزمايى افراد ديگر را به زمين مى‏زند بلكه كسى است كه هنگام خشم، خود را نگه مى‏دارد.

سعدي﴿رَحمَةُ الله عَلَيه در بيان معني اين حديث داستان و شعری را بیان مي فرمايد:

یكى از پسران هارون الرشید در حالى كه بسیار خشمگین بود نزد پدر آمد و گفت: فلان سرهنگ زاده به مادرم دشنام داد. هارون، بزرگان دولت را احضار كرد و به آنها گفت: جزاى چنین شخصى كه فحش ناموسى داده است چیست ؟یكى گفت: جزایش، اعدام است. دیگرى گفت: جزایش بریدن زبانش است. سومى گفت: جزایش مصادره اموال او به عنوان تاوان است. چهارمى گفت: جزایش تبعید است.

هارون به پسرش گفت: اى پسر! بزرگوارى آن است كه او را عفو كنى.

  نه مرد است آن به نزديک خَرَدمنـد         که با پِيلِ دَمَان پيکار جويـد (دَمَان: خروشان و خشمگین)

 بلي، مرد آن کس است از روي تحقيق   که چون خَشم آيَدَش باطل نگويد (حكایت هایی از سعدی)

 

چرا وقتى عصبانى هستیم داد می‌زنیم؟

استادى از شاگردانش پرسید: «چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد می‌زنیم؟ چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند می‌کنند و سر هم داد می‌کشند؟»

شاگردان فکرى کردند و یکى از آن‌ها گفت: «چون در آن لحظه، آرامش و خونسردی‌مان را از دست می‌دهیم.»

استاد پرسید:«این که آرامشمان را از دست می‌دهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد، داد می‌زنیم؟ آیا نمی‌توان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد می‌زنیم؟»

شاگردان هر کدام جواب‌هایى دادند امّا پاسخ‌هاى هیچکدام استاد را راضى نکرد. سرانجام او چنین توضیح داد: «هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلب‌هایشان از یکدیگر فاصله می‌گیرد. آن‌ها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند. هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آن‌ها باید صدایشان را بلندتر کنند.»

سپس استاد پرسید: «هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى می‌افتد؟ آنها سر هم داد نمی‌زنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت می‌کنند. چرا؟ چون قلب‌هایشان خیلى به هم نزدیک است. فاصله قلب‌هاشان بسیار کم است.»

استاد ادامه داد: «هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى می‌افتد؟ آنها حتى حرف معمولى هم با هم نمی‌زنند و فقط در گوش هم نجوا می‌کنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر می‌شود. سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بی‌نیاز می‌شوند و فقط به یکدیگر نگاه می‌کنند. این هنگامى است که دیگر هیچ فاصله‌اى بین قلب‌هاى آن‌ها باقى نمانده باشد.»

 

معالجه خشم و غضب :

خودرويي را تصور كنيد كه با سرعت 100 كيلومتر در ساعت در حال حركت است. اگر راننده يك لحظه به تبعات اين سرعت بالا فكر كرده و سرعتش را كم كند، آسيب كمتري مي‌بيند. ما هم با مرور نتايج منفي ناشي از پرخاشگري مي‌توانيم بهتر به خودمان كمك كنيم؛ اما چگونه؟

 1- با خودمان قرار بگذاريم فاصله‌اي بين «احساس خشم» و «ابراز خشم» ايجاد كنيم.

امام احمد و ابوداود از ابوذر﴿رَضِيَ اللهُ عَنْهُ﴾،روايت کرده اند که حضرت رسول﴿صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَسَلَّم﴾ فرمود:

إِذَا غَضِبَ أَحَدُكُمْ وَهُوَ قَائِمٌ ، فَلْيَجْلِسْ ، فَإِنْ ذَهَبَ عَنْهُ الْغَضَبُ ، وَإِلاَّ فَلْيَضْطَجِعْ!. اگر يکي از شما خشم گرفت، در حالي که ايستاده بود ، بنشيند؛ اگر خشم او برطرف شد که هيچ ، و گرنه به پهلو بخوابد.

 

 امام احمد از ابن عَبَّاس﴿رَضِيَ اللهُ عَنْهُمَا﴾ روايت کرده است که حضرت﴿صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَسَلَّم﴾  فرمود:

«إِذَا غَضِبَ أَحَدُكُمْ، فَلْيَسْكُتْ، قَالَهَا ثَلَاثًا»! هرگاه يکي از شما خشمگين شد پس خاموش شود، و اين جمله را سه بار تکرار فرمود.

2- یا می توانیم حدود ده ثانيه مكث كنيم. براي ايجاد اين وقفه زماني مي‌توانيم 20 شماره بشماريم يا نفس عميقي بكشيم يا استفاده از آب (وضو گرفتن یا نوشیدن) يا از مكاني كه در آن هستيم، فاصله بگيريم.

موقعي که حضرت﴿صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَسَلَّم﴾ غنيمتي را تقسیم مي‌کرد، مردي نادان گفت: اين قسمت‌کردن برابر رضاي خدا نيست. عبدالله بن مسعود﴿رَضِيَ اللهُ عَنْهُ﴾ اين کلمه را به پيغمبر رسانيد، با اين که روي مبارک‌شان دگرگون شد و به خشم آمد، ولي بر اين کلمه نيفزود كه : «رَحِمَ الله أَخِي مُوَسى﴿عَلَيْهِ السَّلاَمُ﴾ لَقَدْ أُوذِيَ بِأَكْثَرَ مِنْ هذا فَصَبَر»! خدا رحمت کند برادرم موسي﴿عَلَيْهِ السَّلاَمُ﴾ را که بيش از اين اذيت شد و صبر پيشه کرد.

 

امام احمد و ابوداود از روايت «عروة بن محمد السعدي» آورده اند که مردي او را خشمگين كرد و او بلند شد وضو گرفت و گفت: پدرم به من گفت که پدرش روايت نمود کهپيغمبر﴿صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَسَلَّم﴾ فرمود: خشم از شيطان است و شيطان از آتش است و آتش با آب خاموش مي‌شود، پس هرگاه يکي از شما خشمگين شد وضو بگيرد.

 

آب نوشیدن و فاصله گرفتن

داستان فرد عصبانی و حکیم (زمانی شخصی نزد حکیمی میرود و میگوید ای حکیم من فردی هستم که دائماً عصبانی میشوم و خشم زیادی دارم و این باعث شده که دیگران از من فاصله بگیرند. به من گفتند که تو می توانی به من خیلی کمک کنی. حکیم یک کوزه ای را به ایشان میدهد و می گوید هر زمانیکه دچار خشم شدی کافیه جرعه ای از این کوزه بنوشی و چند قدمی از آنجا فاصله بگیری. شخص هر زمانی که احساس    می کنه که داره درگیر این  شرایط می شود می آید کوزه را بر میدارد و چند جرعه از آن مینوشد و کمی از آنجا فاصله می گیرد. بعد از مدتی که از این زمان می گذرد احساس می کند که این کوزه تمام شده و دوباره نزد حکیم می رود و میگوید حکیم این تموم شده و ممکنه من دوباره به همان شرایط مواجه بشوم چه کمکی میتوانی به من بکنی؟ حکیم میگوید که این مایع به وفور در اطراف شما پیدا میشود. میگه این مایع چیه؟ میگه آب. زمانیکه شما آب را مینوشی و زمانیکه چندین قدم فاصله میگیری باعث میشود اکسیژن بیشتری به شما برسه و خشمت فروکش کنه و احساس آرامش کنی)  

 

3- احتياج ما به عفو در قيامت از احتياج انسان به عفو ما بيشتر است

اگر امروز کسي مرا عصباني کرده است، من او را ببخشم. حالا اين شخص چقدر به بخشش من نياز دارد؟ مگر من در قيامت نيازم به بخشش خدا، بيش از نياز ايشان به بخشش من است؟ اين شخص مرا عصباني کرده، و من از دستش عصباني هستم و مي توانم فرياد بزنم ولي اگر اين عصبانيت را فروکش کنم، خداوند در روز قيامت غضبش را از من بر خواهد داشت ان شاء لله

توجه کنيم که اگر اين عصبانيت را فروکش کنيم، خدا چه پاداشي به ما مي‌ دهد:

«لا تَغضَب وَلَكَ الجَنة»﴿ صحيح الجامع / 7374﴾ خشمگين مشو، تا در عوض بهشت را پاداش بگيري!.

 

سخنان بزرگان درباره‌ی خشم

 باسواد بودن، یعنی توانایی گوش دادن به هر چیزی، بدون اینكه خشمگین شویم.((دیوید نوریس))

 هنگامی كه خشمگین و برآشفته هستید، در دشواری خود به دام می‌افتید. هرچه بیشتر خشمگین شوید و دست و پا بزنید، بیشتر در باتلاق دشواری‌ها فرو خواهید رفت.((آنتونی رابینز))

 كسی كه به جای خشمگین شدن، لبخند می‌زند، همیشه نیرومندتر است.((گفته ی ژاپنی))

 مرد خشمگین پر از زهر است و زندگی را زهرآگین می كند.((كنفوسیوس)) 

 آن چه با خشم آغاز می شود، با شرم به پایان می رسد.((بنجامین فرانكلین)) 

 چون دوستی اختیار كردی، در حال خشم، وی را آزمایش كن؛ اگر با انصاف باشد، دوستی را شاید و اگر نه از وی دوری كن. ((لقمان)) 

 دوست تو كسی است كه هر گاه كلمه حق از تو بشنود، خشمناك نشود. ((فیثاغورث)) 

 اگر بر ناتوان خشمگین شوی، دلیل بر این است كه قوی نیستی. ((فرانسوا ولتر)) 

 

شعری از مولوی در باره خشم

             جمله خَشم از كِبر خیزد از تكبر پاك شو          گر نخواهی كِبر را رو بی‌تكبر خاك شو

            خَشم هرگز برنخیزد جز زِ كِبر و ما و من           هر دو را چون نردبان زیر آر و بر افلاك شو

 

يکي از اسباب ناخَلَف‌شدن فرزندان همين نفرين پدر و مادر است که در موقع خشم آنچه بر زبان‌شان آمد، مي‌گويند: و وقتي که از نفرين خودشان فرزندان‌شان فاسد شدند، مي‌نالند.

معروف است که مردي نزد حسن بصري﴿رَحمَةُ الله عَلَيه از پسرش شکايت کرد، حسن پرسيد: آيا گاهي نفرين در حق او نموده‌اي؟ مرد نامبرده گفت: بسيار. حسن گفت: پس خودت او را فاسد ساخته‌اي، و خود کرده را تدبير نيست.

 

  خشم نمي‌تواند مانع از وقوع جريمه بشود، اگر کسي در حال خشم زوجه‌ اش را طلاق بدهد طلاقش واقع است، و اگر کسي در حال خشم مرتکب قتل شود قصاص از او گرفته مي‌شود، و در حال خشم‌بودن عذر نمي‌شود.

 

چگونه با یک فرد عصبانی برخورد کنیم؟( منبع:lifehack)

از صدای آرام و آهسته استفاده کنیم

معمولاً وقتی یک نفر عصبانی است و با صدای بلند صحبت می کند ، شخصی که می خواهد او را آرام کند نیز     ناخودآگاه با او با صدای بلند صحبت می کند و حتی گاهی بلندتر از فرد عصبانی حرف می زند زیرا گمان می کند با این کار فرد عصبانی بیشتر به حرفهای او توجه خواهد کرد غافل از اینکه این کار آنها همه چیز را بدتر       می کند و باعث می شود فرد عصبانی صدایش را بلندتر کند و حتی داد بزند. بنا براین با تُن صدای معمولی و همیشگی مان با فرد عصبانی صحبت کنیم . اغلب وقتی با افراد عصبانی آرام صحبت می کنیم او هم صدایش را پایین می آورد تا صدای ما را بشنود .

 

شنونده باشیم

معمولاً آدمها وقتی احساس می کنند کسی به حرفشان گوش نمی دهد عصبانی می شوند بنا براین برای آرام کردن فرد عصبانی می توانیم از جمله هایی مانند " حرفهایت را می شنوم ، متوجه هستم که عصبانی هستی ، فکر نکن برای کسی اهمیت نداری " ، استفاده کنیم و حتی اگر حرفی که فرد عصبانی به زبان می آورد درست نیست هم اصلاً با او بحث نکنیم .

ما می توانیم وقتی آرام شد با او صحبت کنیم اگر در زمان عصبانیت به او بگوییم حرفش درست نیست او عصبانی تر می شود و معمولاً بحث کردن با آدم عصبانی به هیچ جا نمی رسد و ثمره ای ندارد اما اگر به حرفهای او گوش کنیم و از عبارات تَسَلّی دهنده استفاده کنیم او کم کم آرام می شود.

درباره کارهای اشتباهی که انجام شده صحبت نکنیم

وقتی فردی عصبانی است ، حل کردن مشکلات غیر ممکن است زیرا احساساتی که در اثر خشم زیاد در او ایجاد شده باعث می شود آن فرد نتواند عاقلانه و منطقی فکر کند، بنا براین هرگز درباره اشتباهاتی که باعث خشم او شده صحبت نکنیم و هرگز به او نگوییم که رفتار و حرفهای او غیر منطقی است و اجازه بدهیم او بفهمد که ما دوست داریم در حل مشکل پیش آمده به او کمک کنیم اما ترجیح می دهیم وقتی او آرام شد درباره آن حرف بزنیم.

 

داستان اثر کنترل خشم والدین در تربیت فرزند

دکتر آرون گاندی، نوۀ مهاتما گاندی و مؤسّس مؤسّسۀ "ام ‌کی ‌گاندی برای عدم خشونت"، داستان زیر را به عنوان نمونه ای از اثر کنترل خشم والدین در تربیت فرزند بیان می کند:

شانزده ساله بودم و با پدر و مادرم در مؤسّسه ای که پدربزرگم در فاصلۀ هجده مایلی دِربِن (Durban)، در افریقای جنوبی، در وسط تأسیسات تولید قند و شکر،تأسیس کرده بود زندگی می کردم. ما آنقدر دور از شهر بودیم که هیچ همسایه ای نداشتیم و من و دو خواهرم همیشه منتظر فرصتی بودیم که برای دیدن دوستان یا رفتن به سینما به شهر برویم.

یک روز پدرم از من خواست او را با اتومبیل به شهر ببرم زیرا کنفرانس یک روزه ای قرار بود تشکیل شود و من هم فرصت را غنیمت دانستم.  چون عازم شهر بودم، مادرم فهرستی ازخوار و بار مورد نیاز را نوشت و به من داد و پدرم نیز از من خواست که اتومبیلش را برای سرویس به تعمیرگاه ببرم.

وقتی آن روز صبح پدرم را پیاده کردم، گفت: "ساعت 5 همین جا منتظرت هستم که با هم به منزل برگردیم."  بعد از آن که شتابان کارها را انجام دادم، مستقیماً به نزدیکترین سینما رفتم. آنقدر مجذوب تماشای فیلم  بودم که زمان را فراموش کردم. ساعت 5/5 بود که یادم آمد. دوان دوان به تعمیرگاه رفتم و اتومبیل را گرفتم و شتابان به جایی رفتم که پدرم منتظر بود. وقتی رسیدم ساعت تقریباً شش شده بود.

پدرم با نگرانی پرسید، "چرا دیر کردی؟" آنقدر شرمنده بودم که نتوانستم بگویم مشغول تماشای فیلم بودم و بدین لحاظ گفتم، "اتومبیل حاضر نبود؛ مجبور شدم منتظر بمانم." ولی متوجّه نبودم که پدرم قبلاً به تعمیرگاه زنگ زده بود.

مچ مرا گرفت و گفت، "در روش من برای تربیت تو نقصی وجود داشته که به تو اعتماد به نفس لازم را نداده که به من راست بگویی. برای آن که بفهمم نقص کار کجا است و من کجا در تربیت تو اشتباه کرده ام، فاصله اینجا تا منزل را پیاده می روم که در این خصوص فکر کنم."

پدرم با آن لباس و کفش مخصوص مهمانی، در میان تاریکی، در جادّه های تیره و تار و بس ناهموار پیاده به راه افتاد. نمی توانستم او را تنها بگذارم. مدّت پنج ساعت و نیم پشت سرش اتومبیل میراندم و پدرم را که به علّت دروغ احمقانه ای که بر زبان رانده بودم غرق ناراحتی و اندوه بود نگاه می کردم.

همان جا و همان وقت تصمیم گرفت دیگر هرگز دروغ نگویم. غالباً دربارۀ آن واقعه فکر می کنم و از خودم     می پرسم، اگر او مرا، به همان طریقی که ما فرزندانمان را تنبیه می کنیم، مجازات می کرد، آیا اصلاً درسم را خوب فرا میگرفتم.تصوّر نمیکنم. از مجازات متأثّر می شدم امّا به کارم ادامه می دادم. امّا این عمل سادۀ عاری از خشونت آنقدر نیرومند بود که هنوز در ذهنم زنده است گویی همین دیروز رخ داده است. (خاطره ای از آرون گاندی)

 

 در پایان هم پناه می بریم به خدا از خشم با دعایی از رسول اکرم﴿صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَسَلَّم﴾ :

اَللهُمَّ أَسْأَلُكَ كَلِمَةَ الحَقِّ فِي الْغَضَبِ وَالرِّضَا!

 خدايا! از تو درخواست می کنم سخن حقّ  در حالت خشم و خوشنودي.

 زيرا سرآمد کارها خوشنودي تو است، و خوشنودي تو در همراهی با حقّ است، وَالسَّلام.

  

 

منبع : گلچین مقالاتی از اینترنت- خلاصه نويسي و تغييرات در متن احمددانايي فر

 

[email protected] - osvehbook.com- osvehbook.blogfa.com

کانال دنياي دانايي و دانش در تلگرام @osvehbook کانال بخوان @bookosveh

حروفچــيني: ضياء الدين و سُمَيه   (بندر خمير:1396/12/23)

سخنی از دوست - تنها امکانات، تضمینی برای پیشرفت ما نیست...
ما را در سایت سخنی از دوست - تنها امکانات، تضمینی برای پیشرفت ما نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : osvehbook بازدید : 125 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 18:55